تاریخچه باغ ایرانی 2
باغهای اسلامی
وقتی اسلام از دروازههای ایران میگذرد، تعاریف تازهای وارد فرهنگ اعراب و دولتهای اسلامی میگردد. اعراب که تا آن زمان با مفهوم پردیس و باغ ایرانی نامانوس بودند و تنها در آیات قرآن معرب شده واژه پردیس (فردوس) را شنیده بودند، اینک خود را درمیان همان فردوسهای وعده داده شده قرآن مییافتند. از این رو در ادامه میبینیم که در دوره اسلامی، باغهای انبوهی کاخها را احاطه میکردند و از لحاظ معماری به صورت بخشی از آن در نظر گرفته میشد، به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه در بر میگرفت. سراسر محوطه کاخ باغها به قطعات مستطیلی تقسیم میشد که از میان آنها جویهای کوچکی میگذشت.
این باغها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته میشدند(باغهای قبل از اسلام) زیرا که سنت باغسازی ایرانی با آنچه که در قرآن آمده بود قرابت و نزدیکی بیشتری داشت. وجود کاخها(کوشکها) در میاندرختان سایهانداز باغها که از حوض جوشانی در مرکزیت باغ، چهار نهر جاری شده و باغ را به چهار بخش(الگوی چهارباغی) تقسیم مینماید. از همان سده های نخستین هجری قمری، باغ سازی به شیوه ایرانی به فراسوی مرزها میرود و به مرور زمان گستره خود را در عالم اسلام وسیعتر میکند. در دوره خلفای اموی و عباسی الگوی باغ ایرانی جزئی جدایی ناپذیر از کاخ باغهای اسلامی بود و با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی شاهد شکوفایی هنر باغ سازی در جای جای این مرز و بوم هستیم.
خلفای اموی و عباس یبا بدست آوردن ثروت بی حد و اندازه اقدام به ساخت کاخهای باشکوهی در بغداد و دمشق و دیگر شهرهای سرزمین های اسلامی نمودند. از این رو سنت باغ سازی ساسانی توسط معماران ایرانی زینت بخش کاخهای خلفای مسلمین گشت. باغ سازی ایرانی کم کم در تمامی سرزمینهای اسلامی از آندلس تا هندوستان حضور خود را در معماری و شهرسازی به عنوانم یکی از ارکان منظر سازی نمایان میسازد. تا علاوه بر کاخها و کوشکهای سلطنتی، منظری باشد برای لطافت بخشی به معماری مزارها.
باغ ایرانی تا آنجا جایگاه خود را در شهرسازی مستحکم میسازد که واژه کاخ و مزار با باغ مانوس میشود و هرجا کاخ یا مزاری در سرزمینهای اسلامی بنا میشود، ساختار آن در درون باغ ایرانی شکل میگیرد. اینگونه است که کاخ باغها و باغ مزارها در اصفهان، شیراز، ری، سمرقند، بخارا، آگرا، کشمیر و...، منظری میگردند برای تحسین جهانگردان و سفرای اروپایی. باغهای زیبای آندلسی (الحمرا) و بابری در کشمیر نمونه باغهایی هستند که تحت تاثیر باغ سازی ایرانی شکل گرفته اند.
باغ پیروزی، باغ محمودی، کوشک دولت و کوشک سپید از آثار معروف دوره غزنوی است. باغ عرفانی هرات نیز به جهت کوشکی که به فرمان مسعود غزنوی در آن ساخته بودند مشهور است. فرخی یزدی درباره باغ رز سلطان محمود و کاخ و جلس و دریاچه آن وصف جالبی داده و ویژگیهای این باغ را به گونهای که در میان دیگر سرودههای او نظیر ندارد، بیان میکند. در سراسر دوران حکومت سلجوقیان با توجه به فعالیت های گسترده شهرسازی و ایجاد مجموعه ها و آثار معماری وسیع و بنای مساجد، مدارس و کاروانسراها و کاخ ها، هنر باغ سازی پیشرفت چشمگیری داشت چنانچه تا پیش از حمله مغول، در بیشتر نوشته ها از طراوت و سرسبزی فضای شهرها سخن می رود. بعداز حمله مغول و استیلای آنها بر سرزمین ایران که دوران فترت در هنر و معماری می باشد جانشینان آنها یعنی تیمور به حکومت می رسد. وی زمانی که در لشگرکشیها به فلات ایران با باغ های سنتی این خطه آشنا گردید، به آنها ارزش نهاد و در اطراف پایتخت خویش (سمرقند) باغ هایی بوجود آورد و نام شهرهای ایرانی را برآنها نهاد (عجائب المقدور، ابن عربشاه(. ویژگی عمده باغ های سمرقند عبارت بود از فضایی محصور با دیوارهای بلند منقسم به چهار قسمت و مشروب از یک نهر اصلی با کوشک یا قصری در مرکز و سر درهای مجلل تزئینی و ایوان های بلند مشرف به باغ. می گویند حکومت مغول باعث ارتباط گسترده شرق و غرب و در نتیجه گستردگی بینش های غقلانی گردید. بعد از تیمور کیی از نوادگانش بابر سبب شد تا ایرانیان در ارتباط با هنر هند، همان نقشی را داشته باشند که در دوران رنسانس ایتالیا در ارتباط با فرانسه داشت. در کتاب تاریخ تمدن – عصر ایمان – ویل دورانت آمده که «باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمین و هم در هندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی که در شهرها، باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصره باغ های سرسبز و انبوهی بود که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها به شمار می رفت و آنها از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغهای بزرگ و بی شمار در دنیای آن روز به خود می بالیدند»
بسیاری از محققین باشکوه ترین عصر باغ سازی در ایران را دوره صفوی م یدانند. در این دورن باغات در گستره شهرها به عنوان عنصر شک لدهنده ساختار فیز کیی شهر بودند و همچون منظومه ای سبز تمامی ساختار شهر را تحت تأثیر قرار میدادند در این دوره در اکثر شهرهای ایران باغ سازی در ابعاد وسیع هماهنگ با بافت و شبکه های شهری اهمیت فراوانی داشت. در ساخت کاخ های صفوی ت یکه بر نمایش وسعت باغ بود و بناها تنها جزئی از کاخ شمرده می شد.
باغ های صفوی از نظر ابعاد، منظر و تأثیر متفاوتند ولی در میان آنها دو نوع اصلی را می توان شناسایی کرد.
· باغ محصور بزرگ (چهارباغ) با مجموعه ای از درخت، نهر، حوض و بنا
· باغ کوچک تر که در درون خود کاخ است
باغ های بزرگ صفوی بر اساس تقارن شعاعی و توازن در تراکم به بخش های کوچکتری تقسیم می شدند.
باغ سازی در دوران صفویه از قزوین شروع شد و در اصفهان و شیراز به اوج رسید. در اصفهان از همنشینی فضاهای شهری، خیابان، میدان و باغ ساختار هندسی نوینی شکل گرفت که آن را بعدها باغ شهر نامیدند. میدان نقش جهان به شکل مستطیل و خیابان چهار باغ به صورت خطی عمود بر رودخانه زاینده رود، دو عنصر اصلی شک لدهنده شهر اصفهان بودند. در واقع نظام کالبدی شهر از تقاطع دو محور چهار باغ و رودخانه شکل گرفت. در واقع ملاحظه دقیق بر روی طرح اصفهان در دوره صفوی حاکی از وجود یک نظم درونی است که در امتداد الگوی چهارگانه محور یک چهار باغ با دو محور زایند هرود و خیابان چهار باغ شکل گرفته است. در واقع ملاحظه دقیق بر روی طرح اصفهان در دوره صفوی حاکی از وجود یک نظم درونی است که در امتداد الگوی چهارگانه محور یک چهار باغ با دو محور زایند هرود و خیابان چهار باغ شکل گرفته است. این طرح و ترکیب بندی شهری اصول فرم های شهرهای اسلامی- ایرانی و الگوی شهرسازی تیموری، باغ و شهر را به هم پیوند م یدهند و یک ارتباط منظمی بین شهر و باغ، مبتنی بر وابستگی متقابل محیط طبیعی و نماد گرایی معماری خلق می کند (والچر). در کاخ های صفوی تأکید بر دریافت احساساتی است که در باطن باغ ها دست می دهد و جایگاه کاربری کاخ اهمیت کمتری مییابد. در اصفهان این دوره پیوند میان انسان و طبیعت در احداث باغ های وسیع مشاهده می شود. از جمله باغ های مهم صفوی در اصفهان و شیراز و کاشان می توان به باغ جهان نما، باغ بلبل، باغ هزارجریب و باغ فرح آباد در اصفهان، باغ فین در کاشان، باغ ارم، باغ دلگشا در شیراز اشاره کرد.
باغ سازی در دوره بعد از صفوی نیز در ایران به همان شیوه باغ سازی و منظر سازی سابق ادامه داشت، در شیراز دوره زندیه با غهای زیبا و متنوعی بنا نهاده شد که متأسفانه تعداد انگشت شماری از آنها هم اکنون به میراث مانده اند. سیر تحول طراحی باغ در دوره زندیه نیز همانند زنجیره ای به دوره صفوی مرتبط بوده و در دوران قاجاریه به علت ارتباطات فرهنگی گسترده میان ایران و اروپا، نشانه هایی از الگوهای باغ سازی اروپایی در باغ های ایران نفوذ کرد و در دوران پهلوی به علت سهولت تردد بین ایران و دیگر کشورهای اروپایی، احداث باغ ها و پار کهای اروپایی و یا آمیخته ای از آنها رواج یافت. از نمونه باغ های متأخر می توان به باغ دولت آباد یزد، باغ شاهزاده ماهان، قصر قجر، کاخ گلستان، کاخ نگارستان، باغ صاحبقرانیه در تهران و باغ عفیف آباد)گلشن(در شیراز می توان نام برد. به طورکلی کاخهای پایخت های سلطنتی، زیبا یا تجملی، تنها عرضه کنند نمونههای قابل توجه و نه ارضاءکننده از باغ ایرانی است. در واقع ماهیت حقیقی باغ ایرانی، محدود و محصور در کی حیاط، پشت دیوارهای بلند پنهان است. چنین باغ هایی در سراسر ایران زمین وجود دارند که در طی گذشت نسل ها، ساخته و بازسازی شده اند.
برخی از این باغ ها را باید در مساجد و مدارس دینی، برخی دیگر را در زیارتگاه ها و برخی را نیز در قبرستان ها یافت. بعضی از این باغ ها خانه های مردم را احاطه میکردند. و همان طورکه شاهد وقایع تاریخ کهن ایران زمین بوده اند، شاهد گذران زندگی مردمان این سرزمین هم هستند. این باغ ها بهشت های کوچکی هستند که با اصل قدیمی شکل گرفته اند و منعکس کننده تاریخ زندگی و ذهنیت مردمانی هستند که آنها را ساخته اند. در دوره قاجار نیز با توجه به علاقه حاکمان وقت به مقوله باغ سازی، شاهد ظهور باغ های زیبا و در خور توجهی در این دوره در سرتاسر ایران می باشیم. هرچند عناصر و اجزاء معماری تحت تأثیر معماری فرنگ دچار تغییراتی در تزئینات و اجزا شدند اما باغ سازی ایرانی همچنان به همان اسلوب و شکل و شمایل به کار خود ادامه داد. تغییرات ملموس در باغ سازی این دوره را می توان در پیدایش کرت های مورب، حو ضها و استخرهای بیضی شکل و مدور و یا ظهور مجسمه ها و تندیس ها در میان باغ، جستجو کرد. از مهم ترین باغ های قجر در ایران می توان به باغ شاهزاده ماهان در کرمان، باغ تخت قجر، باغ گلستان، باغ نگارستان، باغ صاحبقرانیه در تهران و... اشاره نمود. سنت باغ سازی ایرانی تا دوره اول پهلوی مهم ترین سنت منظر پردازی در ایران به حساب می آمد. که در این زمان با ورود دیگر الگوهای منظر سازی نوین به سبک و سیاق منظر سازی غربی (پارک های فرانسوی و انگلیسی) کم کم باغ ایرانی جای خود را به پارک های فرنگی داد.